در نهفته ترین باغ ها دستم میوه چید*و اینک شاخه نزدیک از سر انگشتم پروا مکن*بی تابی انگشتانم شور ربایش نیست عطش آشنایی است*درخشش میوه درخشان تر*وسوسه چیدن در فراموشی دستم پوسید*دورترین آب*ریزش خود را به راهم فشاند*پنهان ترین سنگ*سایه اش رابه پایم ریخت*و من شاخه نزدیک*از آب گذشتم از سایه به در رفتم*رفتم غرورم ر بر ستیغ عقاب شکستم*و اینک در خمیدگی فروتنی به پای تو مانده ام*خم شو شاخه نزدیک*سلام دوست خوبم...شعر خیلی خیلی قشنگی بود...ممنون که خبرم کردی تا بیام شعر زیبا رو بخونم...شاد باشی
« ای نزدیک » در نهفته ترین باغها ، دستم میوه چید . // و اینک ، شاخه ی نزدیک ! از سر انگشتم پروا مکن . // بی تای انگشتانم شور ربایش نیست ، عطش آشنایی است . // درخشش میوه ! درخشان تر . // وسوسه ی چیدن در فراموشی دستم پوسید . // دورترین آب // ریزش خود را به راهم فشاند . // پنهان ترین سنگ // سایه اش را به پایم ریخت . // و من ، شاخه ی نزدیک ! // از آب گذشتم، از سایه بدر رفتم . // رفتم ، غرورم را بر ستیغ عقاب – آشیان شکستم // و اینک ، در خمیدگی فروتنی ، به پای تو مانده ام . // خم شو ، شاخه ی نزدیک ! « سهراب سپهری »
لغزنده چون اثیر .رخشنده چون شهاب .رقصنده چون فریب .گیرنده چون شراب . پوینده چون امید .گوینده چون نگاه ،پاینده چون خیال .سوزنده چون گناه ،فرخنده چون شباب .دلزنده چون بهار ..اینست آنچه من ،خوانم به نام : « یار »سلام دوست خوبم..من به روزم خوشحال میشم بیای..شاد باشی
سلام
چه مطلب قشنگی نوشته بودی
موفق باشی
به وبلاگ ما هم سر بزن
در نهفته ترین باغ ها دستم میوه چید*و اینک شاخه نزدیک از سر انگشتم پروا مکن*بی تابی انگشتانم شور ربایش نیست عطش آشنایی است*درخشش میوه درخشان تر*وسوسه چیدن در فراموشی دستم پوسید*دورترین آب*ریزش خود را به راهم فشاند*پنهان ترین سنگ*سایه اش رابه پایم ریخت*و من شاخه نزدیک*از آب گذشتم از سایه به در رفتم*رفتم غرورم ر بر ستیغ عقاب شکستم*و اینک در خمیدگی فروتنی به پای تو مانده ام*خم شو شاخه نزدیک*سلام دوست خوبم...شعر خیلی خیلی قشنگی بود...ممنون که خبرم کردی تا بیام شعر زیبا رو بخونم...شاد باشی
سلام. بسیار عالیست.......ممنون از لطف شما........
سلام. شعر قشنگی بود. مرسی
سلاممممم:
زيبا بود... به خصوص شعر دوم....موفق و شاد باشی...فعلا!
خیلی خوب بود
یه سری به ما هم بزن با اینکه بخاطر کنکور وقت نداشتم بازرسانی کنم
سلام.....متن زیباوجدابی بود...دل من بی توهمیشه تنهاست.......ممنون سرزدی....خوش باشی عزیزم...بوووووووووس...بای بای
سلامممممممممممممم
زیبا بوووووووووووووووووووود
منم آپم سر بزن
منتظرم
« ای نزدیک »
در نهفته ترین باغها ، دستم میوه چید . //
و اینک ، شاخه ی نزدیک ! از سر انگشتم پروا مکن . //
بی تای انگشتانم شور ربایش نیست ، عطش آشنایی است . //
درخشش میوه ! درخشان تر . //
وسوسه ی چیدن در فراموشی دستم پوسید . //
دورترین آب //
ریزش خود را به راهم فشاند . //
پنهان ترین سنگ //
سایه اش را به پایم ریخت . //
و من ، شاخه ی نزدیک ! //
از آب گذشتم، از سایه بدر رفتم . //
رفتم ، غرورم را بر ستیغ عقاب – آشیان شکستم //
و اینک ، در خمیدگی فروتنی ، به پای تو مانده ام . //
خم شو ، شاخه ی نزدیک !
« سهراب سپهری »
سلام قطعه زیبا ئی است ممنون
سلام دوست عزيز
به ما سر نميزنی
ماه رمضون خوش بگذره
تا بعد
التماس دعا
لغزنده چون اثیر .رخشنده چون شهاب .رقصنده چون فریب .گیرنده چون شراب . پوینده چون امید .گوینده چون نگاه ،پاینده چون خیال .سوزنده چون گناه ،فرخنده چون شباب .دلزنده چون بهار ..اینست آنچه من ،خوانم به نام : « یار »سلام دوست خوبم..من به روزم خوشحال میشم بیای..شاد باشی
سلام بالا نمیشد نوشت من اپ هستم اقا مسلم از حضور شما سزوز گرامی خوشحال میشم