تا به جفایت خوشم ترک جفا کرده ای
این روش تازه را تازه بنا کرده ای
راه نجات مرا از همه سر بسته ای
تو صمیمی ترازآنی که دلم می پنداشت
دل تو با همه ی آینه ها نسبت داشت
این خدا بود که از نصر غزل بودن تو
آیه ی روشنی ازعاطفه وعشق نگاشت
تو همان ساده ی سرسبزنجیبی که خدا
در میان دل پاکت صدف آینه کاشت
ای پریوارترین از چه خداوند تو را